<معلم -->
تاریخ : یکشنبه 98/9/17 | 7:15 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

http://fna.ir/ddr3zd

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌فرمایند: در خود کشورهای ثروتمندِ نظام سلطه مثل آمریکا، مثل بعضی از کشورهای اروپایی که این‌ها کشورهای ثروتمندی‌اند، مردم از گرسنگی کنار خیابان می‌میرند؛ در تابستان بی‌خانمان‌ها کنار خیابان از گرما می‌میرند، در زمستان کنار خیابان از سرما می‌میرند؛ بخش عمده‌ ثروتِ این کشورها متعلّق به یک جمع بسیار محدودی است.

http://fna.ir/ddr3zd






تاریخ : یکشنبه 98/9/17 | 5:53 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()
زیست‌فناوری؛ تکنولوژی پاکی که می‌تواند 30 میلیارد دلار به اقتصاد کشور کمک کند

زیست فناوری به عنوان پاک‌ترین فناوری می‌تواند نقش مؤثری در اقتصاد کشورها داشته باشد، کشور ما نیز با پیشرفت در این حوزه جایگاه خوبی ار نظر تولید محصول و مقاله در بین رقبا کسب کرده و مسؤولان برای رشد اقتصاد زیستی برنامه‌ریزی کرده‌اند.

زیست‌فناوری؛ تکنولوژی پاکی که می‌تواند 30 میلیارد دلار به اقتصاد کشور کمک کند

گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس؛ زیست فناوری به عنوان پاک‌ترین فناوری به هر نوع کنش هوشمندانه بشر در آفرینش، بهبود و عرضه فراورده‌های گوناگون با استفاده از جانداران گفته می‌شود که این فناوری در دنیای امروز به عنوان اقتصادی‌ترین فناوری نیز به شمار می‌رود.

* آغاز زیست‌فناوری در جهان و ایران

زیست فناوری از نظر تاریخی قدمتی کهن (پیش از میلاد) دارد، اما بشر بی آنکه بداند این پدیده چیست از میکرو ارگانیسم‌ها برای بهبود زندگی خود بهره می برد، مثلا شیر را به ماست و قند را به الکل تبدیل یا از مخمر در فرآیندهای تخمیری استفاده می کرد. 

بهتر است بدانیم زیست‌فناوری نخستین‌بار در سال 1919 از سوی «کارل ارکی» به مفهوم کاربرد دانش‌های پزشکی و زیستی و اثر مقابل آن در فناوری‌های ساخت بشر به کار برده شد.

با کشف لویی پاستور علمی تحت عنوان میکروب شناسی در این حوزه ایجاد شد و با کشف پنی‌سیلین در زمان جنگ جهانی دوم این علم وارد حوزه مهندسی شد.

پس از مشخص شدن ساختمان دی ان ای توسط واتسون و کریک و پیشرفت مهندسی ژنتیک در سال 1970 میلادی بشر قادر به دستکاری ژنتیکی شد.

در ایران نیز حدود 30 سال از عمر این فناوری جدید می‌گذرد و مسؤولان کشور ما هم سرمایه‌گذاری‌هایی را برای تربیت نیروی انسانی در این حوزه و ایجاد چند مرکز تحقیقاتی انجام داده‌اند به طور مثال مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی و انستیتو پاستور از موسسات قدیمی فعال کشور در حوزه زیست‌فناوری هستند.

پس از به نتیجه رسیدن فعالیت‌های انجام شده، سند تشکیل ستاد توسعه زیست فناوری ذیل زیرمجموعه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در اسفندماه سال 90 از سوی شورایعالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و به دنبال آن فعالیت‌های منسجم‌تری در این حوزه شکل گرفت.

* زیست‌فناوریِ آکادمیک

زیست فناوری در دانشگاه‌ها نیز به عنوان یک رشته بین رشته ای تدریس می‌شود چرا که این دانش در حوزه هایی مانند مهندسی شیمی، پزشکی، کشاورزی، میکروبیولوژی، نانوتکنولوژی و غیره کاربرد دارد.

با وجود این که زیست فناوری یک رشته میان رشته‌ای است زمینه های شغلی فراوانی برای فارغ‌‌التحصیلان دوره کارشناسی این رشته وجود دارد.

اشتغال در واحدهای آموزشی به منظور تدریس، اشتغال در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی به منظور کشف ابعاد جدیدی از این رشته، اشتغال در واحدهای صنعتی مرتبط با زیست فناوری و فرآیندهای حفظ محیط زیست و اشتغال در زمینه دارویی و کشف و تولید انواع دارو، واکسن، سرم از جمله بازارهای شغلی برای دانش آموختگان این رشته است.

* کاربرد زیست‌فناوری در اجتماعات

از دانش زیست فناوری در حوزه های دارویی، کشاورزی، دام و طیور، تغذیه و زیست محیطی، پزشکی و درمانی، مهندسی زیست، کاتالیست های زیستی، زیست توده و انرژی زیستی بهره‌گیری می‌شود.

* ایران و پیشرفت در زیست‌فناوری

دانشمندان ایرانی در حوزه زیست فناوری فعالیت‌های بسیاری داشته و به پیشرفت‌هایی دست یافتند، به طوریکه در حال حاضر پژوهش‌ها و تحقیقات محققان کشورمان در مجلات معتبر به چاپ می‌رسد.

ایران در زیست فناوری جایگاه خوبی از نظر تولید محصول و مقاله در منطقه، آسیا و دنیا دارد، به طوریکه بین 5 تولیدکننده نخست در آسیا در حوزه زیست فناوری قرار دارد؛ ایران در حوزه داروسازی نیز رتبه هشتم دنیا را در اختیار دارد و البته در اقتصاد زیستی هم بخصوص در حوزه دارو عملکرد موفقی داشته است.

در جدول زیر تولیدات علمی ایران در مقایسه با رقبای منطقه‌ای تا سال 2014 آمده است: 

* اقتصاد زیستی چیست؟

اقتصاد زیستی به تمام فعالیت‌های اقتصادی مبتنی بر تولید منابع زیستی تجدیدپذیر و تبدیل آن‌ها به غذا یا محصولات با پایه زیستی و سوخت زیستی اشاره دارد به طور کلی می‌توان گفت اقتصاد زیستی زنجیره تأمین را در حوزه‌های مختلفی مانند کشاورزی، جنگل‌داری، غذا برعهده دارد.

* ایران و اقتصاد زیستی 31 میلیارد دلاری

ایران برای موفقیت در حوزه اقتصاد زیستی برنامه‌ریزی گسترده‌ای داشته است به طوریکه براساس این برنامه‌ریزی پیش‌بینی می‌شود ایران تا سال 1404، حدود 31 میلیارد دلار در این حوزه تولید و فروش داشته باشد.

پیش‌بینی کارشناسان و مسؤولان براساس برنامه‌ریزی انجام شده در حوزه‌های مختلف اقتصاد زیستی به شرح جدول زیر است:

حوزه کشاورزی 22 میلیارد تومان کاهش ارزبری
حوزه تولید بذر 49 میلیون دلار کاهش ارزبری
تولید 135 قلم داروی اولویت‌دار 161 میلیون دلار کاهش ارزبری
حوزه دریا 17 میلیون دلار کاهش ارزبری
حوزه غذایی 17 میلیون دلار کاهش ارزبری
حوزه واکسن طیور و دام 15 میلیون دلار کاهش ارزبری

مصطفی قانعی دبیر ستاد توسعه زیست فناوری معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در این باره معتقد است: فناوری زیستی به عنوان فناوری شناخته شده است که می تواند تراز اقتصادی کشور را به کلی جابجا کند و برای تحقق این امر به دنبال آن هستیم که از شتاب دهنده‌ها استفاده کنیم.

وی استفاده از کود زیستی را در بهبود اقتصاد مؤثر دانسته و می‌گوید: استفاده از کود زیستی می تواند محصولات کشاورزی را تا حدودی افزایش داده و یک سوم واردات کود شیمیایی به ایران را کاهش دهد.

منابع:

سایت ستاد توسعه زیست فناوری

پایگاه اطلاع‌رسانی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری‌

سایت رتبه‌بندی سایمگو

سایت رتبه‌بندی آی اس آی

انتهای پیام/






تاریخ : یکشنبه 98/9/17 | 5:41 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()
تاریخ : جمعه 98/9/15 | 11:28 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()
شهید مهدی ناظری چگونه به شهادت رسید


جانباز شهید مهدی ناظری فرزند جان محمد متولد 1345 در منطقه راین قدم به عرصه زندگی گذاشت ،تحصیلات ابتدایی تا متوسطه را در همین منطقه به پایان رسانید وسرانجام برای سومین مرتبه در آذر ماه 1364 عازم جبهه های حق علیه باطل گردید ،شهید ناظری به منطقه (هورالعظیم)اعزام می شود . مسئولیت وی در جبهه سکاندار قایق (حمل مهمات از طریق نیزارهای هور به خط مقدم بوده است) شبها مهمات را به خط مقدم می رساند وروزها کمک سایر دلاور مردان بسیجی. شهیدمهدی ناظری در آخرین گفتگویش روی تخت بیمارستان شهدای تجریش تهران گفت آخرین شب تا صبح چندین مرحله مهمات را از طریق هورالعظیم توسط قایق به خط مقدم رساندم


آخرین سرویس مهمات تخلیه شد وبرگشتم ،تنها بودم وحدود 30 دقیقه تا سنگر فاصله بود . می بایست روی آب حرکت می کردم در تاریکی شب صداهای حیوانات دریای وخشکی فضای هور را احاطه کرده بود ،در چنین وضعیتی موتور قایق نیز خاموش شد وهر چه کردم نتوانستم آن را روشن کنم .در میان آبها حیران وسرگردان مانده ودیگر قطع امید کردم واز خدا کمک خواستم ،قایق روی آب دور خودش می چرخید .فکری به نظرم رسید که چراغ قایق را روشن  و خاموش کنم شاید رزمنده های دیگر متوجه من شوند وهمین جور هم شد بعد از 3 ساعت سرگردانی در آب وتاریکی هور یک قایق با تعدادی سرنشین به طرف نور چراغ قایق آمدند وموتور را تعمیر کرده از آنها تشکر کردم وآنها خداحافظی کردند ورفتند ومن نیز خدا را شکر کردم وبه حرکت خود ادامه دادم وسپیده صبح به محل سنگر رسیدم .تصمیم داشتم یک سرویس مهمات دیگر نیز ببرم اما موقع نماز صبح شده بود نماز صبح را خواندم که ناگهان صدای غرش هواپیماهای دشمن سکوت منطقه را به هم زد ابتدا چند بمب شیمیایی زدند.وبا راکت ما را مورد حمله قرار دادند من به طرف سنگر حرکت کردم که ترکشهای راکت به من اصابت کرد وپای چپم در همان لحظه قطع شد ومن دیگر چیزی نفهمیدم.......


آری پای چپ شهید مهدی ناظری در منطقه هور العظیم دفن می شود وخود نامبرده به بیمارستان شهدای تجریش تهران اعزام وبستری می شود. عملهای متعددی انجام گرفت وپای راستش که استخوان آن نرم شده بود قطع وآنرا در بهشت زهرای تهران دفن کردند با توجه به جراحات وعفونت های شدید این جانباز بعد از 85 روز زجر وتحمل سخت ترین درد ها در تاریخ 7 بهمن 1364 در اطاق عمل به شهادت رسید وبقیه پیکرش در زاد گاهش گلزار شهدای شهرستان راین به خاک سپرده شد .روحش شاد


مادر شهید مهدی ناطری هنگام مراجعت از تهران به کرمان در هواپیما زمزمه ای می کرد که همه را بهت زده کرده بود وان زمزمه این بود


آفرین ای پسر پاک شهیدم      کرده ای در پیش زهرا روسفیدم






تاریخ : جمعه 98/9/15 | 9:37 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()


متن زیر برگرفته از کتاب شکار کرکس ها نوشته محمد ستاری وفایی است .

((....اگر دربیان، تصویری از زمان  را ساخته و شکل شب و روز در آن به طور ساده ای به تصویر کشیده شود . به نظر می رسد این چنین باشد فردی در ته چاهی مستقر است و محیطی غیر از آن محیط را هم نمی شناسد و روشنایی را از دهانه ی چاه می بیند .حال از روی دهانه چاه ، پارچه ای که عرض آن به اندازه قطر چاه است و در اندازه های مساوی سفید و سیاه بافته شده و پارچه از یک حلقه ای در یک طرف چاه باز و پس از عبور از روی دهانه ی چاه در طرف دیگر به حلقه ی دیگر پیچیده می شود این کار به طور منظم و پیوسته انجام می گیرد  می گیرد. بدیهی است با عبور این پارچه از روی دهانه چاه روشنایی درون چاه تغییر می کند .یعنی وقتی قشمت سفید روی دهانه قرار می گیرد درون چاه روشن و برعکس ،وقتی قسمت سیاه پارچه عبور می کند پارچه عور می کند ،چاه تاریک می شود .فرد مستقر در چاه روشنایی را روزو تاریکی را شب می شناسد .در صورتی که این شب و روز در ته چاه ناشی از حرکت پارچه ای دو رنگ از روی دهانه چاه ایجاد می شود و این کار بنا به اراده ای نظم پیدا می کند . این این شب و روز که واحدی از زمان برای فرد مستقر در ته چاه است ، آیا برای صاحب آن ارائه (اراده)  هم واحدی از زمان است ؟معلوم است که این چنین نیست ، چون او است به اراده او تاریکی و روشنایی درون چاه به وجود می آید .در اصل او خالق است و این شب و روز مخلوق او هستند .اکنون ای برادر عزیز !زمان و مکان را خدا آفریده و این ها مخلوق او هستند و ما نباید با فکر ناقص خودمان خالق هستی را در چمبره ی قدرت مخلوقش قرار دهیم تنها اوست که بر همه چیز قادر است ......


 






تاریخ : پنج شنبه 98/9/14 | 5:57 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()
خودمان را جای آشوبگران جا زدیم!

«بی رحم بودند، مثل داعشی‌ها! انگار یکی در گوششان خوانده بود بروید و بزنید و نابود کنید. در چشم بر هم زدنی شهرقدس را به آتش کشیدند و با بی رحمی جلوی خاموش کردن آتش را هم می گرفتند.» آتش نشانان شهرقدس گفتنی های بسیاری از قساوت آشوبگران دارند.

خودمان را جای آشوبگران جا زدیم!

مجله فارس پلاس: یک هفته از اغتشاشات بنزینی می گذرد و آرامش به همه شهرها برگشته است، اما بلایی که اغتشاش گران بر سر جان و مال مردم بی گناه آوردند طوماری ست که تمامی ندارد. قساوت و بی رحمی آشوبگران در هیچ یک از رسانه های آن ور آبی انعکاس داده نمی شود، در عوض این روزها متوسل به همان تاکتیک کهنه مظلوم سازی اشرار شده‌اند تا اقدامات تدافعی پلیس در مقابل حملات وحشیانه آنها را ،کشتار مردم بی گناه نشان دهند.

 

 

 اما حرف های قربانیان اغتشاشات، این تاکتیک کهنه را نقش بر آب می کند. آتش نشانان شهر قدس، از جمله کسانی هستند که قساوت اشرار را با همه وجود لمس کردند، آنقدر که در توصیف بی رحمی آشوبگران در این شهر کوچک می گویند: «مثل داعشی ها بودند!» آنها روایت های عجیبی از اتفاقات این شهر دارند.

«رضا کاظمی»؛ یکی از همین آتش نشانان است که برای حفظ جان و مال مردم، جانش را بی دریغ کف دستش گذاشت و این روزها در بستر بیماری است. سراغش می رویم برای پرسیدن حال و احوالش و بازخوانی ساعت های پر از اضطراب در شهر قدس. دست و پایش شکسته و صورتش آسیب دیده است. این دست و پای شکسته و صورت سوخته، هم نشان قهرمانی اش است و هم نشان بی رحمی آشوبگران. این را وقتی می فهمیم که شنونده روایت هایش می شویم، «مرتضی زرین» هم از شجاعت آتش نشانان شهر قدس می گوید وقتی با یک ترفند، سه ماشین آتش نشانی را از چنگ آشوبگران بیرون آوردند.

داعشی ها و تازه عروس جوان

«بی رحم بودند، مثل داعشی ها!» این اولین جمله ای است که «رضا کاظمی» در توصیف آشوبگران می گوید، انگار فقط با این توصیف است که می تواند اوج قساوتشان را نشان دهد. ادامه می دهد: «انگار یکی در گوششان خوانده بود بروید و بزنید و نابود کنید. طوری که تصور می کردی یک مشق دیکته شده را می نویسند، بدون هیچ احساس و وجدانی. اغتشاش گران در شهرقدس سنگ تمام گذاشتند، به درمانگاهی که در آن بیمار بود هم رحم نکردند و آن را آتش زدند. در چشم بر هم زدنی تمام شهر را به آتش کشیدند و بدتر از همه آنکه با بی رحمی جلوی خاموش کردن آتش را هم می گرفتند. ما مانده بودیم آتش کجا را خاموش کنیم. اولویت را به اطفای حریق ساختمان های در حال سوختن مسکونی دادیم، چون همه بانک ها تخلیه شده بود. ناچار بودیم اول جان آدم ها را نجات دهیم. طبقه فوقانی یکی از بانک ها منزل مسکونی بود. اعزام شدیم برای خاموش کردن آتش، اغتشاش گران به ماشین حمله کردند، مسلح بودند. با چاقو و قمه ما را پایین آوردند، دو نفر بودیم و بدون هیچ سلاحی، راه را بر هر مقاومتی بستند. ماشین را برداشتند و به سرعت دور شدند. با بیسیم  به مرکز خبر دادیم که ماشین دیگری را به محل آتش سوزی اعزام کند. در شلوغی خیابان های شهر قدس تا ماشین بعدی به نشانی مورد نظر برسد، همه وسایل خانه این زن و شوهر که تازه عروس و داماد بودند و دو هفته از ازدواجشان گذشته بود، خاکستر شده بود. دو هفته از ازدواج این زوج می گذشت. این زن و شوهر تا لحظه آخر در خانه مانده بودند تا مانع آتش گرفتن وسایل خانه نوعروس شوند اما  گویا زور آتش بیشتر بود. من و همکارم خودمان را به خانه رساندیم، خیلی دیر شده بود. زن جوان در سرما کف خیابان نشسته بود و های های گریه می کرد. چند روز از این اتفاقات می گذرد اما هنوز صدای گریه های تازه عروس جوان در گوشم می پیچد.»

نجات معجزه‌آسای جا ن3 نفر

این روزها «رضا کاظمی» در بستر بیماری است، دست و پایش شکسته و صورتش هم هنوز می سوزد، درد دارد اما حالش از همیشه خوش تر است و می گوید این درد را به جان می خرم، چون جان 3 نفر را نجات دادم.  از او می خواهیم ماجرای شب حادثه را بازخوانی کند؛ «آشوبگران، دو بانک و یک داروخانه و سه مغازه را که در طبقه زیرین یک ساختمان اداری و تجاری بود آتش زدند. به دلیل کامبوزیت بودن نمای ساختمان،آتش به سرعت به طبقات بالا سرایت کرده بود. دو ماشین آتش نشانی به محل اعزام شدند. قرار شد من در ایستگاه بمانم. این ساختمان نزدیک ایستگاه آتش نشانی است. چند دقیقه ای که از اعزام بچه ها گذشت، به بیرون ایستگاه رفتم و دیدم علاوه بر بانک و مغازه ها همه ساختمان کوه نور در آتش می سوزد، انگار یکی در گوشم خواند که به ساختمان بروم، با اینکه قرار بود درایستگاه بمانم.»

نماندنش در ایستگاه را یک معجزه می داند. روایت آن شب را که ادامه می دهد، می فهمیم چرا می گوید معجزه؛ «خودم را به ساختمان رساندم. سر و صدا زیاد بود و بچه ها در حال خاموش کردن آتش بودند. ساختمان، اداری و تجاری بود و گفته بودند تخلیه شده و هیچ کس در آن نیست. در میان صدای همهمه، یک صدایی به گوشم رسید. انگار یکی فریاد می زد و کمک می خواست. گوشم را تیز کردم. متوجه شدم صدا از داخل ساختمان است. حجم دود و آتش آنقدر زیاد بود که از در اصلی ساختمان نمی توانستم وارد شوم.  ساختمان را دور زدم، در حیاط بسته بود. دو سه نفر آنجا بودند. قلاب گرفتند و از در حیاط بالا رفتم. بالای در برای امنیت ساختمان نرده گذاشته بودند، از نرده ها بالا رفتم و داخل حیاط پریدم. همان لحظه درد در دست و پایم پیچید، اما وقت ایستادن نبود. داخل ساختمان رفتم، فقط دود بود و سیاهی و نمی شد راه بروی. صداها نزدیک تر شد، صدای فریاد چند نفر با هم می آمد. با استفاده از چراغ قوه از راهرو به طبقه اول رفتم، سه نفر در میان دود و آتش گرفتار شده و نمی توانستند از ساختمان بیرون بیایند. آتش هر لحظه بیشتر می شد. پیدایشان کردم، درد پا و دستم هم هر لحظه بیشتر می شد، صورتم هم سوخته و سوزش آن امانم را بریده بود اما در آن لحظه جان آن سه نفر و نجاتشان از مهلکه از همه چیز مهم تر بود. به حیاط رفتیم، در باز نمی شد. قفلش کرده بودند، با استفاده از نردبان آن سه نفر را نجات دادم، هر سه از ساختمان بیرون رفتند و خودم هم با هر سختی که بود از مهلکه دود و آتش بیرون آمدم و نفس راحت کشیدم.»

اگر می فهمیدند آتش نشانم کتکم می زدند

به این قسمت روایت آن شب که می رسد مکث می کند، نفسی چاق می کند، دوباره ادامه می دهد: «دوستان آتش نشانم جلوی در ورودی ساختمان در حال اطفای حریق بودند و کسی اصلا متوجه حضور من در پشت ساختمان نبود. همه آن ساختمان 5 طبقه که شامل 20 واحد تجاری و چند بانک و مغازه بود در آتش سوخت. درد پا و دستم آنقدر شدید شد که دیگر نمی توانستم قدم از قدم بردارم و همان جا کف خیابان نشستم. آشوبگران هر کس را با لباس آتش نشانی می دیدند بی برو برگرد زیر بار کتک می گرفتند،  اینها اصلا رحم نداشتند. من هم که تنها بودم و از شدت درد کف خیابان افتاده بودم، انقدر حالم از نجات دادن آن سه نفر خوش بود که دیگر بقیه اش مهم نبود. در همین حال و احوال بودم که یک زن و شوهر  متوجه شدند آسیب دیدم و آتش نشان هستم،کمکم کردند و مرا سوار ماشینشان کردند. از شدت درد دست و پا  و سوزش صورت به خودم می پیچیدم، مانده بودند مرا کجا ببرند. شهرقدس که بیمارستان ندارد، اشرار هیچ مرکز درمانی سالمی باقی نگذاشته بودند. آن لحظه، زن و شوهر، امن ترین جا را ساختمان سپاه شهر قدس دیدند. رسیدن به آنجا هم مکافاتی داشت . خرابکاران همه مسیرها را با آتش زدن ماشین ها وسط خیابان مسدود کرده بودند. بالاخره با هر داستانی که بود به ساختمان ناحیه سپاه رفتیم. زن و شوهر جوان مرا تحویل نگهبانان دادند. چند ساعت در ساختمان سپاه بودم و از درد به خودم می پیچیدم.  بچه ها به زحمت مرا به بیمارستان رساندند.»

از مظلوم نمایی آن ورآبی ها خنده مان می گیرد

 یکی دو روزی میهمان بیمارستان بود و حالا هم میهمان خانه. نمی تواند راه برود و قدرت انجام فعالیت روزمره را ندارد، اما می گوید: «این توفیق اجباری برای استراحت، فرصتی داده تا بیشتر به اتفاقاتی که  جماعت آشوبگر در شهر قدس، در یک نصفه روز رقم زدند فکر کنم. ما که در دل حادثه بودیم و به چشممان دیدیم اغتشاش گران چه به روز مردم و مال و اموالشان آوردند، از این مظلوم نمایی که شبکه های آن ور آبی برای اغتشاش گران راه انداخته اند خنده مان می گیرد.»

نقشه آتش نشانان برای اغتشاش گران

دامنه اتفاقات و آشوبگری ها در شهرقدس به قدری زیاد است که باید ساعت ها پای حرف های هر یک از آتش نشانانی که وسط مهلکه بودند بنشینی. « مرتضی زرین» هم روایت شنیدنی از شجاعت آتش نشانان و وحشی گری اغتشاش گران دارد. او می گوید کار به جایی رسید که مجبور شدیم خودمان را جای آشوبگران جا بزنیم.

زرین از نقشه سه نفره آتش نشانان می گوید؛ «اغتشاش گران در شهرقدس نه تنها به ماشین های آتش نشانی حمله می کردند بلکه ماشین را به ضرب اسلحه گرم و سرد از ما می گرفتند تا نتوانیم آتش را خاموش کنیم. ما هنوز مات و مبهوت اولین ماشینی که از دستمان در آوردند بودیم که همکارانمان خبر دادند آشوبگران دو ماشین دیگر را هم گرفته اند. در شرایطی که شهرقدس در آتش می سوخت وجود هر یک از این ماشین ها حیاتی بود.

 باید کاری می کردیم. سه نفر از همکارها قرار گذاشتیم لباس شخصی تنمان کنیم و به محل تجمع خرابکاران برویم. قرار شد در نقش اغتشاش گران ظاهر شویم و با این ترفند، ماشین های آتش نشانی را از آنها بگیریم. نقشه خطرناکی بود اگر متوجه می شدند که آتش نشان هستیم کارمان ساخته بود.

 اما شهر در آتش می سوخت. در کمتر از چند ساعت 50 نقطه از قلعه حسن خان را آتش زده بودند. به محل  تجمع اغتشاش گران در خیابان 45 متری رفتیم. این افراد آنقدر احمق بودند که فکر می کردند قوطی هایی که در زیر ماشین آتش نشانی قرار گرفته گازوییل است. آنها را روی ماشین ها ریخته بودند تا راحت تر بتوانند آتششان بزنند، اما رو دست خورده بودند، هر چقدر بنزین می ریختند ماشین ها آتش نمی گرفت، چون این قوطی ها کف مخصوص آتش نشانی بود و ریخته شدن آن روی ماشین ها باعث شده بود آتش نگیرند. از این فرصت استفاده کردیم و گفتیم ما بلدیم چطور ماشین آتش نشانی را آتش بزنیم، در ملارد هم چند ماشین را آتش زده ایم. خلاصه طوری وانمود کردیم که خرابکایم. اراذل هم باورشان شد، در چشم بر هم زدنی سوار ماشین ها شدیم و از آن منطقه بیرون رفتیم. آشوبگران همه وسایل ماشین ها را غارت کرده بودند. برآوردی که کردیم حدود 300 میلیون به تجهیزات آتش نشانی شهر قدس آسیب زدند.»

 

انتهای پیام/






تاریخ : چهارشنبه 98/9/13 | 5:40 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

f318132348.jpg






تاریخ : سه شنبه 98/9/12 | 9:35 عصر | نویسنده : معلم | نظرات ()

f1655208.jpg






تاریخ : سه شنبه 98/9/12 | 9:33 عصر | نویسنده : معلم | نظرات ()

 

                                                              باسمه تعالی                                مدت زمان آزمون 50دقیقه

نام : .........نام خانوادگی ........... نام پدر......... پایه اول    دبیرستان شهید ناظری   درس عربی 12/9/1398

 

1-ترجمه کنید .

آفه العلم النّسیان.................................................../

حسن السوال نصف العلم .................................................

هذه البنت فی المدرسه ..........................

نعمتانِ مجهولتانِ الصّحَّه و الأمان.....................................

عداوه العاقل خیر من صداقه الجاهِل..............................................

ربَّ کلامٍ جوابهُ السُّکوتُ...................................................

هل جزاءُ الإحسان إلاّ الإحسان..........................................

هذه حقیبهُ المَدرسه...........................................

2-ضمیر مناسب را برای هر جمله بنویسید .

............الرّجل طبیب (هذا ،تلک،هذه،نعم)        ..........الشجره عجیبه (هاتان ،هذه، هاتینِ،ذالکَ)

..........الّاعبون،فائزون(تلک ،هؤلاءِ،علم )           ...........المجاهداتٌ صابراتٌ(هذا، اولئک،هذه،هاتانِ)

3-جوابسوالات را به عربی بدهید

هل هذه ، شجره العنب ؟            هل هذا مدینهُ راین ؟

4-جمع های سالم و مکسر و نیز مثنی را معلوم کنید .

هؤلاء الاعبون فائزون فی المسابَقَتَینِ.         هؤلاءِ الطالباتُ ، ناجحاتٌ فی مسابقه حفظِ القرآن

5-در جای خالی گزینه مناسب بنویسید .

امیرحسینٌ و امیر مهدیٌ و فردینٌ ................(..مسرورهٌ ، مسرورونَ)

زهراء و زینب و فاطمه ...........(واقفٌ  ،واقفاتٌ)

6-اسم مثنی دو علامت دارد :......و ........مانند ........و .........(ان ، ین ، ات، طالبان طالبین ، کرسی)

هذان اسم اشاره به مثنی .........و هانان اسم اشاره به مثنای ........(مونث ، مذکر ، سماوات )

جمع برخی اسم ها مکسر یعنی شکسته است مثل ........(خدائق ، مجاهدون ، صابرات)

هل و أ دو کلمه .......به معنی .......که در جواب آنها ........یا ............می آید .

7-هر کلمه را زیر تصویر مناسب بنویسید .(لاعبه ،کنز ،ورده ،کرسی ،مجاهد)

                                    

 

 

7- با کلمه مناسب کامل کنید .

الولد صالح .......للوالدین (فخر ، جمیله، جمیلتان ،الصف)

أدب المرء خیر من .......(     فخر ، ذهبه ، یوم ،الدهر )

  

موفق باشید .

 






تاریخ : سه شنبه 98/9/12 | 8:39 عصر | نویسنده : معلم | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.