وقتی شما نقاشی درباره نماز مثلا می کشید هرکس که به این نقاشی نگاه می کند و به یاد معنویت و نماز می آفتد انشاء الله به شما ثواب می رسد .
در ثانی اگر نقاسی برگزیده شود به شما منفعت مالی و پولی هم می رسد .
سوم اینکه زمانی که شما مشغول طراحی هستید فکر و ذهنتان متمرکز می شود .و این به هوش و حافظه تان کمک می کند .و ساعتی ذهنتان فضایش معنوی هم می شود .
پسازآنکه پهلویها سقوط کردند تازه ابعاد ماجرا روشن شد؛ همه میدانستند درباریان فاسدند ولی نمیدانستند تا این حد! دربار پهلوی شبکهای اختصاصی و رسمی برای «بخوربخور» در کشور راه انداخته بود که میزان فساد در آن باورنکردنی است.

مجله فارس پلاس؛ امین رحیمی: فساد مالی درباریان پهلوی و نزدیکانشان در سطوح بالا و با ارقام کلان بود؛ عمده مفاسد نیز به قراردادهای دولتی مربوط میشد. هر یک از پهلویها یک شاخه از فعالیتهای اقتصادی ایران از معادن و فلزات گرفته تا بانکداری و صنعت و ساختمانسازی را در اختیار داشتند و از طریق شرکتهای ایرانی یا خارجی که مالک یا سهامدار آنها بودند با دولت ایران قراردادهای کلان امضا میکردند. معلوم است خودشان نقشی در کارها نداشتند و فقط سهمشان را برمیداشتند و سپس کار به شرکت دیگری واگذار میشد. درباریان و اطرافیانشان بیش از 500 شرکت و کارخانه بزرگ در ایران داشتند و اقتصاد ایران را در سیطره خود گرفته بودند.
شاه هم رشوه میگرفت!
بخشی از مفاسد مالی درباریان به معامله با خارجیها مربوط میشد؛ اینجور مواقع دیگر رسماً رشوههای کلان میگرفتند. تأسفبار اینکه شاه نیز همین کارها را انجام میداد و رشوه یا به قول درباریان، کمیسیون یا پورسانتاژ میگرفت و آن را امری عادی میدانست. در واقع وی دریافت رشوه از معاملات دولتی را حق خود میدانست و به دریافت این قبیل کمیسیونها اعتراف هم کرد. «احمد علی مسعود انصاری» در کتاب «پس از سقوط» مینویسد وقتی پس از فرار از ایران به شاه گفته که مردم ایران گمان میکنند وی دزد بوده چنین پاسخ شنیده: «کدام دزدی؟ یک کمیسیونهایی بود که معلوم و معین بود!».
اغلب کمیسیونهایی که شاه میگرفت به خریدهای نظامی از غرب مربوط میشد؛ رقمهای بالا و معاملات اختصاصی. مقامات دولتی و اعضای خاندان سلطنتی نیز از معاملات و کارچاقکنیهای کلان، کمیسیون میگرفتند و البته درصد رشوهای که طلب میشد معلوم و حتی مشهور بود. در واقع همه میدانستند هرکسی برای هر کاری چقدر رشوه میخواهد. برای مثال «جعفر شریف امامی» نخستوزیر پهلویها و رئیس مجلس سنا به «آقای پنج درصد» مشهور بود چراکه تقریباً از تمامی قراردادهای دولتی 5 درصد حق حساب میگرفت! آخرسر هم در ماههای پایانی حکومت پهلوی از طریق بانک مرکزی 31 میلیون دلار از کشور خارج کرد و گریخت.
افشای فساد پهلویها در سنای آمریکا
داستان فساد مالی دربار پهلوی و خبر بخوربخورهای عجیبوغریبشان تا کجا رفته باشد خوب است؟ تا سنای آمریکا!
«فریدون هویدا» در کتاب «سقوط شاه» مینویسد: «یک بار کمیسیون تحقیق سنای آمریکا فاش کرد که در جریان یکی از معاملات با کمپانیهای آمریکایی، عده زیادی ازجمله شوهرخواهر شاه و فرمانده نیروی هوایی ایران بهاتفاق پسر بزرگ اشرف پهلوی رشوه هنگفتی دریافت کردهاند.»
امتیازهای انحصاری
بخشی از فساد مالی پهلویها به انحصارها مربوط میشد. در دوره پهلوی در حوزههای مختلف اقتصادی انحصارهای فراوان به درباریان واگذارشده بود تا فقط حق حساب بگیرند و کار را به دیگران بسپارند. حتی صید میگوی خلیجفارس نیز در انحصار تیمسار ایادی از دوستان گرمابه و گلستان شاه بود؛ مردی با 80 شغل ازجمله «طبیب مخصوص شاه» که در دربار کارنامهای دارد بسیار عجیبوغریب.
مسابقه غارتگری است!
در دربار برای بیشتر چاپیدن بودجه و دارایی ایران رقابتی بزرگ هم وجود داشت. وضعیت بهگونهای بود که ساواک و حتی سفارتهای آمریکا و انگلستان گاهوبیگاه به شاه خبر میدادند که آش شور شده و به دلیل اینکه مفاسد مالی پهلویها نزد مردم لو رفته، باید به نحوی جلوی فساد را بگیرد؛ ولی گوش شنوایی نبود. اشرف پهلوی علاوه بر رشوهگیری و سایر منابع درآمدی! به تجارت کلان موادمخدر نیز میپرداخت. ناگفته پیداست اخطارهای ساواک در این باره نیز به نتیجهای نمیرسید.
بساط بخوربخور پهلویها در سالهای پایانی حکومت شاه به دلیل افزایش قیمت نفت رنگارنگتر شده بود. البته شاه و اعضای نزدیک خانوادهاش یک منبع درآمد ویژه هم داشتند؛ بنا به اسنادی که پس از پیروزی انقلاب بهدستآمد میلیونها دلار از پول نفت یکراست بهحساب بنیاد پهلوی میرفت و ازآنجا میان شاه و اطرافیان درجهیک وی تقسیم میشد. فساد میان شاه و درباریان موضوعیای ریشهای و عادی بود؛ بیدلیل نیست که «امیر عباس هویدا» نخستوزیر شاه یکبار به یکی از دوستانش گفته: «تو نمیتوانی درک کنی که در دربار چه میگذرد. مسابقه غارتگری است، لانه فساد است.»
اینچنین بود که پهلویها خانوادهای شدند با ثروتی افسانهای که بیش از 100 میلیارد دلار آن تا بهمن 57 از کشور خارج شد. پهلویها شبکهای انحصاری و خصوصی داشتند برای بخوربخورهای کلان و بهقدری ثروت اندوختند که در تاریخ ایران بینظیر است. وضعیت بهگونهای بود که حالا بسیاری از مورخان از هر جناحی و با هر تفکری قبول دارند که فساد مالی درباریان که همان موقع هم نزد همگان مشهور بود یکی از مهمترین دلایل سقوط رژیم پهلوی است.
انتهای پیام
روزگاری بود که ایران به کشورهای اروپایی وام میداد و چه وامهایی! در این روزگار بعضیها به این موضوع افتخار میکنند و پرداخت وام توسط شاه به فرانسه و انگلستان را مایه افتخار ایران میدانند. این وامها چه بودند و واقعاً چرا؟!

مجله فارس پلاس؛ امین رحیمی: تا اوایل دهه 50 ایران میلیاردها دلار از خارجیها وام گرفته بود با بهره 12درصد که بهره بالایی محسوب میشد. درواقع آن زمان فقط کشورهایی که نیاز ضروری داشتند چنین وامهایی دریافت میکردند. اما از دهه 50 نفت گران شد و ایران شروع کرد به وام دادن به خارجیها؛ به جای آنکه بدهیهایش را بپردازد و از پرداخت سود دیرکرد آنها خلاص شود. پرداخت سریعتر بدهیهای ایران به جای پرداخت وام به خارجیها موضوعی بود که خیلیها در ایران بهویژه اقتصاددانان به آن تأکید داشتند ولی شاه گوشش به این حرفها بدهکار نبود و اصلاً قبول نداشت کسی بتواند بهتر از او فکر کند و نظر بدهد. پس از افزایش درآمد نفتی در سال 53 این وامهای پرداختی ایران مشهور شدند چون به کشورهای اروپایی و حتی فرانسه و انگلستان نیز ارائه میشدند. بهره این وامها که بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نیز از آنها بینصیب نماندند 2 تا 3 درصد بود و البته بخشی از این وامها بلاعوض بود!
9 میلیارد دلار وام ایرانی!
علاوه بر وام کمبهره یا بلاعوض، بخشی از وامهای پرداختی ایران در قالب سرمایهگذاری و خرید سهام شرکتها بود. ولی مشکل اینجا بود که خریدهای سهام بر اساس یک استراتژی معین و براساس نظرات کارشناسی نبود و بیشتر جنبه نمایشی داشت. تاجایی که گاهی سهام شرکتهای در حال ورشکستگی غربی خریداری میشد تا پولی به صندوقشان ریخته شود و از سقوط مالی نجات یابند و شاه بتواند خوشخدمتیاش را به غربیها اثبات کند. همان موقع افرادی در ایران حساب کردند و دیدند مجموع سود ناشی از این وامها و سرمایهگذاریها فقط حدود نیمدرصد است! درواقع نه وام بود و نه سرمایهگذاری؛ بذل و بخششی بود از کیسه ایرانیها که خودشان هزار جور مشکلات معیشتی و بهداشتی داشتند. حالا مبلغ وامها چقدر بود؟ امیرعباس هویدا در زمان نخستوزیری در سال 53 اعلام کرد که مبلغ وامهای پرداختی به غربیها بیش از 9 میلیارد دلار است.
شاه پُز میداد!
نیاز ایران به پول که به دریافت وام منجر میشد و همزمان پرداخت وام به غربیها تنها یک دلیل میتواند داشته باشد؛ تاریخنگاران معتقدند شاه به غربیها باج میداد. شاه 3 میلیارد دلار به فرانسه وام داده بود و یک میلیارد و 200 میلیون دلار به بریتانیا. 200 میلیون دلار هم به لهستان و 160 میلیون دلار به بلغارستان وام داده بود. وامهایی نیز به کشورهای همسایه پرداختشده بود ولی وام دادن به کشورهای ثروتمند غربی برای بسیاری حتی روزنامهنگاران فرانسوی و انگلیسی نیز عجیب بود و سروصدای زیادی به راه انداخت؛ غوغایی که شاه از آن خوشش میآمد و آن را مایه پُز میدانست!
بهسازی شبکه فاضلاب لندن با وام شاه!
از میان بذل و بخششهای شاه از پول ملت، یکی از همه بیشتر صدا کرد؛ کمک یکمیلیون پوندی برای بهسازی شبکه فاضلاب لندن! همزمان یک هدیه 500 هزار پوندی نیز به باغوحش لندن اعطا شد. دراینباره سخن بسیار است اما میتوان به سخن کنایهآمیز «عبدالمجید مجیدی» رئیس سازمان برنامهوبودجه در دوران پهلوی اشاره کرد که در کتاب خاطراتش چنین آورده است: «مردم در سال 55 حاضر بودند آب غیربهداشتی را در شهرهای بزرگی همچون کاشان تحمل کنند، قطعی متناوب برق را نادیده بگیرند و... اما دستکم قبرستانی داشته باشند که درگذشتگان خود را بهصورت بهداشتی کفنودفن کنند نه بهصورت غیربهداشتی و در فضای غیرمسقف. تأمین این نیازهای ابتدایی ضروری در برنامه کار دولت نبود چون بازدهی نداشت. ظاهراً کمک یکمیلیون پوندی محمدرضا پهلوی برای بازسازی فاضلاب لندن و هدیه نیم میلیون پوندی به باغوحش این شهر در همین ایام، دارای بازده کوتاهمدت و میانمدت اقتصادی بود!»
وضعیت مردم چگونه بود؟
بررسی وضعیت زندگی و معیشت مردم در دهه 50 بهخوبی نشان میدهد این وامها بیشتر باج بودند و فقط برای پز دادن. تا دهه 50 ایران در حوزه «توزیع برابر درآمد» مشکلات جدی داشت و در دهه 50 بنا به آمار سازمان بینالمللی کار به یکی از بدترین کشورهای جهان ازنظر برابری توزیع درآمد تبدیل شد. درواقع در ایران تضاد طبقاتی بیداد میکرد. حلبیآبادهایی در اطراف تهران و شهرهای بزرگ شکل گرفته بود که چهره زشت فقر را به نمایش میگذاشت. در همه حوزههای معیشتی و اجتماعی مشکلات جدی وجود داشت. در سالهای ابتدایی دهه 50 هنوز روستاهای ایران برق نداشتند و به دلیل واردات بیبرنامه موادغذایی، کشاورزی ایران رو به نابودی می رفت. حیرتآور اینکه بنا به بررسیهای ملی در سال 52 حدود نیمی از شهرنشینان و روستاییان ایران با مشکل سوءتغذیه مواجه بودند. اینچنین بود که موسسه آمریکایی هادسن در سال 54 گزارشی منتشر و اعلام کرد اگر تمامی سیاستهای اقتصادی حکومت پهلوی نیز به نتیجه برسد بازهم در سال 64 «اقتصاد ایران از اقتصاد هندوستان بهتر نخواهد بود و اگر از مکزیک عقب نباشد حداکثر به سطح آن کشور خواهد رسید.» یک نویسنده آمریکایی در مقالهای که در سال 53 چاپ شد درباره ایران نوشته است: «وضعیت ایران بهطورکلی بهمراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت دارد نه ثبات سیاسی. به این دلیل که شاه برای توسعه کشور تلاش جدی نکرده است.»
انتهای پیام/
حجتالاسلام فاطمینیا درمان حسد را امری دشوار میداند اما برای معالجه آن یک راهکار ارائه میکند.

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، حجتالاسلام سیدعبدالله فاطمینیا استاد اخلاق در یکی از سخنرانیهایش به موضوع حسد اشاره کرد و گفت: حسد صفتی است که بیرون کردن آن از درون بسیار سخت است و اگر جلویش را نگیرید تقریباً علاج نمیشود.
وی درخصوص راههای مبارزه با صفت حسد گفت: اگر دیدید حسد از درون شما خارج نمیشود بهترین راه مبارزه این است که به آن ترتیب اثر ندهید. مثلاً فرد حسود دوست دارد غیبت فردی که به او حسادت دارد را بکند. در این صورت بهترین راه این است از غیبت کردن خودداری کنید.
فاطمینیا ادامه داد: انسان باید درخت حسد را مانند درخت ریا و درخت غضب قطع کند اما اگر نتوانستید درخت حسد را قطع کنید حداقل به آن ترتیب اثر ندهید.










