<معلم -->
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ربات انسان‌نمای سورنا 5 و سورنا 6 هم ساخته می‌شود

مجری طرح ربات انسان‌نمای سورنا گفت: پس از رونمایی از نمونه چهارم ربات انسان‌نمای سورنا، نمونه‌های پنجم و ششم هم در دست ساخت قرار می‌گیرد.

ربات انسان‌نمای سورنا 5 و سورنا 6 هم ساخته می‌شود

به گزارش خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، عقیل یوسفی‌کما مجری طرح ربات انسان‌نمای سورنا در مراسم رونمایی از این رباط اظهار داشت: سورنا 5 و سورنا 6 هم طراحی و ساخته خواهد شد.

وی گفت: در نسل 5 این ربات بر افزایش سرعت و تکرارپذیری تمرکز خواهد شد. 

یوسفی کما افزود: در نسل 4 سورنا، ربات در صورت هل دادن یا لغزش می‌تواند تعادل خود را حفظ کند. 

مجری طرح ربات انسان‌نمای سورنا تأکید کرد: در سورنا 4 از عملگراها و موتورهای کاملاً بومی استفاده شده است.

به گفته وی، سورنا 4 توانایی تشخیص 100 فرمان صوتی و توانایی گفتاری و شنیداری دارد و می‌تواند به صورت تبدیل متن به گفتار ارتباط برقرار کند. همچنین این ربات می‌تواند 100 شیء مختلف را ببیند. 

انتهای پیام/






تاریخ : یکشنبه 98/9/24 | 5:35 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

آموزگار برای ما زحمت می کشد .. هر روز  یا هر جلسه به ما درس می دهد .درس روز پیش  یا جلسه پیش را از ما می پرسدتا دانا و چیز فهم شویم .پس آموزگار را دوست بداریم و اطاعت کنیم .



بزرگان دین گفته اند :آموزگار به تو درس می دهد تا تو دانا شوی پس او به گردن تو خیلی حق دارد و باید او را احترام کنی .وقتی درس می دهد رویت به او باشد و به جای دیگر نگاه نکنی .آنچه می گوید درست


گوش دهی در حضور او با این و آن حرف نزنی .و صدایت را بلند نکنی و پشت سرش بدش نگویی .اگر اینگونه رفتار کنی تو شاگرد خوبی خواهی بود.



در کوچه می روی به مکتب         معقول گذر کن و مودب 


می کوش هرچه گوید  استاد     گیری   همه را به چابکی یاد 

نتیجه تصویری برای آموزگار معلم






تاریخ : شنبه 98/9/23 | 8:13 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

  امتحان کتبی

امتحان شفاهی 

گروه اول:درس اول و صفحه ی ?15?      گروه دوم:درس دوم و صفحه ی ?25?گروه سوم :درس سوم    گروه چهارم: درس چهارم  گروه پنجم: درس اول   گروه :ششم :درس دوم    در روز چهارشنبه 27 آذر ماه از دانش آموزان مدرسه ی شهید ناظری امتحان گرفته می شود.

 

تصویر مرتبط






تاریخ : شنبه 98/9/23 | 5:53 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

عن فاطمة الزهراء علیها السلام

مَنْ أصْعَدَ إلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللهُ إلَیْهِ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.

بحار الأنوار، ج 70


حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید:

 

هر که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا بالا فرستد، خداوند برترین مصلحت او را بر او فرو خواهد فرستاد.

 

 

قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است

??میلاد حضرت بقیه‌الله‌الاعظم(عج) مبارک باد

? @ghodsianbeheshty






تاریخ : شنبه 98/9/23 | 5:33 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

فعالیت زیر و دو سوال مجموعا 20 امتیاز دارد .

1ــ با مراجعه به آیات 56 تا 86 سوره حج و آیات 3 تا 52 سوره شوری، آیاتی را که در آن به شناخت خدا اشاره شده، یادداشت و آنها را با خطی زیبا بنویسید و در وبلاگ نصب کنید.  2ــ از دعاهای بسیار زیبا که به حمد و تسبیح خداوند پرداخته است، دعای جوشن کبیر و دعای روز عرفه است. با مراجعه به آنها برخی از صفات خدا را که در این دعاها ذکر شده است، استخراج کنید و در وبلاگ خود ارائه دهید.

  1ــ راه های شناخت صفات خداوند را نام ببرید و درباره هر کدام توضیح دهید. 2ــ حمد و تسبیح خداوند به چه معناست؟ 

یک هفته از امروز زمان این مسابقه است .

جوایز به صورت قرعه کشی برای افرادی که بالای صد امتیاز دارند .

نمره مستمر برای افراد شرکت کننده لحاظ می شود . جواب ها از طریق وبلاگ فرستاده شود .

نتیجه تصویری برای مسابقهنتیجه تصویری برای مسابقه






تاریخ : پنج شنبه 98/9/21 | 7:37 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

1ـ از نظم شگفت انگیز جهان و مخلوقات درون آن، چه نتیجه ای می توان 

گرفت؟(5 امتیاز)

2ـ با توجه به سخن حضرت علی توضیح دهید که خداوند آنچه در زمین است را با چه هدفی برای انسان خلق کرده است.(6 امتیاز)

برای شرکت در قرعه کشی 100 امتیاز حداقل نیاز دارید.
زمان پاسخ گویی یک هفته است .
علاوه برشرکت در قرعه کشی نمره ای جهت افراد شرکت کننده لحاظ می شود .
نتیجه تصویری برای امیرمؤمنان حضرت علی در پاسخ به این سؤال میفرماید: خداوند تمام آنچه را که در زمین است برای شما آفریده است تا دربار?? آنها بیندیشید و با استفاده از آنها به بهشت راه یابید و خودتان را از عذاب 2 دوزخ برهانید





تاریخ : پنج شنبه 98/9/21 | 7:28 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

خاطره ای از خود یا اطرافیانتان تعریف کنید که توجه و مراقبت ویژ? خداوند در آن ّمشاهده شده است.(20 امتیاز)

خاطره مورد نظر را برای ما بفرستید .

جوایز و نمره درسی برای کسانی که بتوانند در این مسابقه حداقل صد امتیاز کسب کنند به قید قرعه(جایزه)و ثبت در نمره مستمر  لحاظ خواهد شد .

نتیجه تصویری برای خاطره نویسیزمان ارسال خاطره تا آخر ماه آذر 1398






تاریخ : پنج شنبه 98/9/21 | 7:6 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()
نگاهی به زندگانی مادر ثامن الحجج-1نگاهی به فضایل اخلاقی بانو «تکتم» مادر امام رضا(ع)

خبرگزاری فارس: بانو «تُکتَم» همچون آب زمزم، از لحاظ خصوصیات اخلاقی، بسیار صاف و زلال بوده است، چرا که این بانوی مکرمه با به دنیا آوردن امام رضا(ع)‌ و حضرت فاطمه معصومه(س)، خیر او تا ابد، به همه محبان اهل بیت(ع) خواهد رسید.

نگاهی به فضایل اخلاقی بانو «تکتم» مادر امام رضا(ع)

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، به مناسبت سالروز ولادت ثامن‌الحجج(ع) و دهه کرامت با حجت‌الاسلام والمسلمین حمید احمدی جلفایی نویسنده کتاب نجمه خاتون(س)، درباره شخصیت و زندگانی مادر امام رضا(ع) گفت‌وگویی را ترتیب دادیم که بخش نخست آن در ادامه می‌آید: 

 

*نام مادر امام رضا(ع) پس از ورود به خانه امام موسی‌بن جعفر(ع) چه بوده است؟

ـ از آنجا که مادر بزرگوار امام رضا(ع) و حضرت فاطمه معصومه(س)، در یک کشور و فرهنگ دیگری غیر از ممالک اسلامی به دنیا آمده است و تا موقعی که ایشان، توسط یک کاروان برده‌ فروش به عنوان یک کنیز وارد مدینه نشده بود، اطلاع چندانی از زندگی او در دسترس نیست، به همین خاطر نام اصلی او که موقع تولد، توسط پدر و مادرش انتخاب شده است، به طور قطع معلوم نیست، ولی آنچه که در میان بیشتر تاریخ‌نویسان و محققان در این زمینه مشهور شده است، این است که اولین نامی که این بانوی بزرگوار، پس از ورود به منزل امام به آن نام شناخته شده بود، «تکتم» بوده است.

مرحوم شیخ صدوق (بزرگ محدث شیعه) در کتاب عیون الاخبار خود به این مسدله تصریح می‌کند، آنجا که به نقل از صولی (یکی از قدیمی‌ترین مورخین و محدثین) می‌گوید: «تُسَمّی تُکْتَمَ و عَلَیْهِ استَقَرَّ اسْمُهَا حِینَ مَلِکَهَا أبُوالْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ(ع)»

و در این خصوص، چند احتمال کلی را می‌توان در نظر رفت:

احتمال نخست اینکه؛‌ این نام، در واقع همان نام اولیه آن بانو است که توسط پدر و مادرش برای وی انتخاب شده بود، اما هر چند که این احتمال، هیچ منافاتی با منقولات مربوطه ندارد؛ چرا که در هیچ منبعی تصریح نشده است که امام(ع) این نام را برای وی انتخاب کرده‌اند، ولی اگر ما این احتمال را بپذیریم، این سوال مطرح می‌شود که آیا این نام، با فرهنگ آن مناطقی که این بانو در آنجا به دنیا آمده است، مناسبت دارد یا نه؟!

در جواب می‌گوییم: چنانچه در برخی از منابع تاریخی ذکر شده است،  آن بانوی بزرگوار در شهر «مریس» (یکی از شهرهای شمال آفریقا و حوالی اندلس در آن زمان) به دنیا آمده است و گفته می‌شود که این شهر، هم اکنون در سواحل شرقی کشور الجزائر و حوالی سودان و اسپانیای فعلی واقع شده است.

وی از طرفی دیگر، معنای نام «تکتم» در زبان عرب تقریباً به معنای چشمه‌ای جوشان و یا یکی از نام‌های دیگر چاه زمزم است و همچنین قرائن موجود، نشان می‌دهد که نواحی ذکر شده، در آن زمان دارای فرهنگ و زبان عربی بوده‌اند و به همین خاطر، این نام عربی، می‌تواند نخستین نام آن بانو باشد.

احتمال دوم این است که این نام، نام اولیه او نیست، بلکه صاحبان کاروان و یا قبل از آنها، فروشندگان اولیه این کنیزان، آن نام را برای وی انتخاب کرده‌اند.

احتمال سوم این است که؛ وجود نازنین امام کاظم(ع) پس از خریدن آن کنیز، این نام را برای او انتخاب کرده‌اند و البته انتخاب چنین نام معناداری از ناحیه آن حضرت، بعید به نظر نمی‌رسد.

ولی از میان این سه احتمال، طبق تحقیقاتی که انجام شده است، احتمال اول قویتر از همه به نظر می‌رسد؛ چرا که قرائن و شواهد تاریخی نشان می‌دهد که اهالی این مناطق در آن زمان، زبان و فرهنگ عربی و یا حداقل خیلی شبیه به آن را داشته‌اند و انتخاب نام نیز در میان آنها به همین زبان، مرسوم بوده است.

گویا آن بانو از همان آغاز ورود به مدینه، به زبان عربی سخن می‌گفته است و هیچ مشکلی در تکلم با نماینده امام و یا خود آن حضرت(ع) و یا مادر آن حضرت (بانو حمیده خاتون) نداشته است.

و شاهد دیگری که شیخ صدوق در کتاب عیون‌ الاخبار می‌آورد و نتیجه می‌گیرد، نام اصلی آن بانو «تکتم» بوده است، این است که یکی از شاعران زمان امام رضا(ع)، در مدح آن حضرت، چنین سروده است:

الا ان خیر الناس نفسا و والدا/ ورهطا و اجدادا علی المعظم

انتنا به للعلم و الحلم ثامنا/ اماما یودی حجةالله تکتم

یعنی: آگاه باش که بهترین مردم از حیث ارزش ذاتی و مقام پدر و اصل و نیاکان، امام علی بن موسی الرضا است که بانو «تکتم» آن امام هشتم را که مظهر علم و حلم است برای ما هدیه آورد و او حجت خداوند برای بندگان است.

*معنای «تُکتَم» چیست؟

ـ «تکتم» در کلام عرب، در اصل از معنای پوشیده شدن و مخفی اتخاذ شده است و در عرف مردم عرب، بیشتر به عنوان یکی از نام‌های چاه «زمزم» در مکه مکرمه که در واقع معجزه‌ای از معجزات حضرت هاجر و فرزندش اسماعیل(ع) محسوب می‌شود، به کار رفته است.

پس «تکتم» در فرهنگ عربی، یک نام شناخته‌ شده‌ای است که علاوه بر اینکه نام این بانوی بزرگوار است، عرب این نام را برای فرزندن دختر (چه در زمان جاهلیت و چه پس از اسلام) زیاد استعمال کرده است.

*اما با فرض اینکه امام کاظم(ع) خود نام این بانو را «تکتم» نهاده‌اند، چه حکمتی می‌توان برای آن فرض کرد؟

ـ در جواب باید عرض کنم، چاه زمزم و آب آن، دو خصوصیت مهم و عمده را در خود دارد که عبارتند از: یکی گوارایی و صافی و زلالی آن (که دیده‌گان هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌سازد) و دوم جوشش و جاری بودن آن (که تشنگی هر گذرنده‌‌ای با آن رفع و برطرف می‌شود).

پس اگر این احتمال را بپذیریم که وجود نازنین امام کاظم(ع)‌ این نام را برای آن بانوی بزرگوار برگزیده‌اند، شاید توجه به این معنا بوده است که این بانوی بزرگوار نیز همچون آب زمزم، از لحاظ خصوصیات روحی و اخلاقی، بسیار صاف و زلال بوده است و همچنین مثل چشمه زمزم، هرگز آثار خیر و برکتش خشک نخواهد شد؛ چرا که این بانوی مکرمه با به دنیا آوردن بهترین فرزندان روی زمین (همچون وجود نازنین امام رضا(ع)‌ و یا بانوی کریمه‌ای همچون حضرت فاطمه معصومه(س)) حیات‌بخش‌ترین آب حیات را به جوشش در آورده و در واقع خیر او تا ابد، به همه شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) خواهد رسید.

البته احتمال هم دارد مراد از «تکتم» در اینجا، معنای واقعی آن باشد که عرض کردیم: به معنای پوشیده بودن و مستور و مکتوم است و در واقع، از ریشه «کتم» و «کتمان» گرفته شده است، چنان مورخ مشهور «حمودی» در کتاب معجم‌البلدان گفته است: چاه زمزم را به آن خاطر «تکتم»‌نام گذاشته‌اند که چون در ابتدا این چاه مخفی بوده است و تا مدت‌ها بعد، دوباره پر از خاک شده بود و قابل استفاده نبود، ولی بعداً عبدالمطلب آن را دوباره تمیز و زنده کرد و به همان خاصر نام آن را «تکتم» نهاده‌اند و طبق این معنا، شاید انتخاب این اسم، اشاره به پوشیدگی، ستر، عفت و حجاب کامل آن بانوی مکرمه داشته باشد.

*با توجه به اینکه حضرت نجمه خاتون(س) مادر امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) هستند، چه خصوصیات اخلاقی داشتند که چنین توفیقی را کسب کردند؟

-القابی که در منابع تاریخی و تحقیقی برای بانو تکتم معرفی شده‌اند، از این حیث که بیشتر در ناحیه امام معصوم؛ یعنی وجود مبارک امام کاظم(ع) ‌انتخاب شده است، اهمیت بسیار ویژه‌ای در شناخت شخصیت او دارد و چون از طرفی دیگر، در تشریح شمایل آن بانو، به جز این القاب، اطلاعات دیگری در دست نداریم، بنابراین اهمیت پردازش به آنها چندین برابر می‌شود.

در اینجا به برخی از القاب حضرت می‌پردازیم که به نوعی بیان کننده شمایل و ویژگی‌های مختلف اخلاقی و اجتماعی و جسمانی که بزرگوار است

یکی از لقب‌های معرفی که مورخین و محدثین برای آن بانو ذکر کرده‌اند، «سمانه» است، سمانه در کلام عرب از «سمین»‌ و «سمینه» به معنای چاق و فربه آمده است و نام مادر حضرت امام هادی(ع) نیز «سمانه» بوده است.

البته برخی از محققین، از این لقب، معنای رفعت مقام و بلندی مرتبه انسانیت را نیز اراده کرده‌‌اند، ولی به نظر ما، این معنا با علم لغت عرب چندان سازگاری ندارد.

بنابراین از این لقب، فهمیده می‌شود که آن حضرت از لحاظ شکل و شمایل جسمانی، زنی نسبتاً چاق و فربه بوده است.

یکی دیگر از لقب‌های آن بانوی مکرمه که در برخی از منابع مربوطه معرفی شده «خیزران» است، خیزران، در کلام عرب معنای متعددی دارد همچون، گیاهی نرم که در بلاد روم می‌روید، عودی معروف، نی، تیر و پیکان، هر گونه شاخه‌ای که نرم باشد، گیاهی که دارای شاخه‌های نرم باشد، درخت و یا گیاهی که راست قامت و استوار باشد، سکّان کشتی و امثال آن.

و این کلمه، چه به صورت «خیزران» و چه «خیزرانه»، گاهی به عنوان یک اسم، برای زنان عربی نیز استفاده شده است و ظاهراً نام مادر امام جواد(ع) نیز بوده است.

از بین معانی متعددی که ذکر شد، دو معنی می‌توان برای وجه تسمیه این کلمه در خصوص زنان، متحمل باشد:

اول: صفت نرم‌خوبی و مهربانی و تواضع.

دوم: صفت راست قامتی و استواری.

در صورت اراده معنای اول، فهمیده می‌شود که آن بانو، از لحاظ خلقیات شخصی، زنی مهربان و متواضع و نرم‌خو بوده است.

وی در صورت اراده معنای دوم، معلوم می‌شود که بانو تُکتُم، بانویی بوده که از لحاظ شمایل جسمانی، راست قامت و دارای عزم و اراده استوار بوده است.

و در راستای معنای وم، مرحوم شیخ صدوق(ره) در کتاب عیون الاخبار گفته است که آن بانوی بزرگوار، مادر شوهر خود «حمیده مصفّاة» را بسیار تکریم و احترام می‌کرد، به گونه‌ای که در طول عمر خود، هیچ گاه در مقابل او بر روی زمین ننشست.

موقعی که امام کاظم(ع)‌ می‌خواستند آن بانو را به عنوان کنیز خریداری کنند، ایشان به اندازه‌ای بیمار بودند که گویا آثار بیماری او در اندام و حالات ظاهری او نمایان بوده است و به همین خاطر هم، صاحب کاروان آن بانو را به خریداران عرضه نمی‌کرد و همچنین اطرافیان امام(ره) نیز از خریدن کنیزی مریض و بیمار متعجب شده بودند.

ولی از این لقب، اگر معنای دوم اراده شود، چنین فهمیده می‌شود که این بیماری، پس از گذشت مدتی، دیگر رفع شده بود و آن بانو دیگر هیچ آثار بیماری در ظاهر حالش پیدا نبود و او بانویی راست قامت و استوار بود.

همچنین یکی از لقب‌های مهم آن بانوی مخدره، که بسیاری از مورخین و محققین به آن اشاره کرده‌اند، «شقراء» است، «شقراء» در کلام عرب، به معنای زن سرخ‌گون آمده است و این لقب، نشان می‌دهد که رنگ چهره آن بانوی بزرگوار، سرخ‌گون بوده است، همان‌گونه که رنگ غالب مردم حوالی اندلس و شمال آفریقا، سرخ و یا سیاه بوده و هم اکنون هم این‌گونه است.

نجمه، اَروی، صَقَر، طاهره، سَلامه، رشیده، مریسیّه، نَوبیّه و سُکَن از دیگر القاب مادر ثامن‌الحجج(ع) است.






تاریخ : پنج شنبه 98/9/21 | 6:35 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()
این روحانی،‌ شاه را از سلطنت خلع کرد

در نامه‌ای که برای بنی‌صدر نوشته‌بود،‌ با او اتمام حجت کرد: «ما که به تو رأی دادیم، برای این بود که تابع ولی‌فقیه باشی. تا زمانی که تابع امام هستی، رأی ملت برقرار است وگرنه عزل هستی، یعنی به خودی خود معزول می‌شوی.»

این روحانی،‌ شاه را از سلطنت خلع کرد

مجله فارس پلاس؛ مریم شریفی: از روزی که پهلوی اول فرمان داد خلع لباس شود و به مسجد و منبر نزدیک نشود، تا روزی که او بیانیه خلع پهلوی دوم از حکومت بر ایران اسلامی را نوشت، 42 سال فاصله بود. سال‌هایی که او لحظه‌ای در آن از مبارزه علیه فساد حکومت دست‌نشانده استعمار غافل نشد و در این راه، تعقیب و زندان و تبعید را به جان خرید. پاداش تمام این مبارزات و جانفشانی‌ها را هم البته تمام‌وکمال گرفت؛ با شهادت به دست منافقان کوردلی که تاب دیدن خورشیدهایی مثل او را نداشتند. امروز در سی‌وهشتمین سالگرد شهادت آیت‌الله «سید عبدالحسین دستغیب شیرازی»، سومین شهید محراب، با ما در بازخوانی برش‌هایی از زندگی او همراه شوید.

 

آیت الله دستغیب در دوران کودکی،‌ ردیف اول، نشسته، نفر اول از سمت چپ


اگر خدا بخواهد، رضاخان هم سبب خیر می‌شود!

غائله کشف حجاب که در ایران به‌پا شد، عبدالحسین،‌ طلبه جوانی بود که تازه دروس سطح را در حوزه به پایان رسانده‌بود. از همان موقع،‌ لباس روحانیت به لباس مبارزه‌اش تبدیل شد و گرچه در تحصیل علم و عبادت و تهجد همیشه پیشرو بود، هیچ روزی بر او نگذشت که نسبت به آنچه در جامعه می‌گذرد، بی‌تفاوت باشد. عبدالحسینِ جوان البته قبل‌تر هم با رد کردن پیشنهاد استخدام در کادر قضایی دادگستری، به پهلوی‌ها نه گفته‌بود. اینطور بود که خیلی زود خار چشم حکومت دیکتاتورها شد. آیت‌الله عبدالحسین دستغیب خود درباره آن دوره اینطور می‌گوید: «در زمان رضاخان قلدر ملعون، ما را چند بار زندانی کردند. بعد فشار آوردند که اصلاً باید از جرگه روحانیت بیرون بروی و 24 ساعت مهلت دادند که خودم را خلع لباس کنم و مسجدی و منبری نباشم. به‌ناچار به نجف اشرف رفتم. این هم به خواست خدا، وسیله خیری شد برای استفاده از محضر بزرگان.»

سال 1314 بود که شیراز را به قصد این سفر اجباری به عراق ترک کرد. اما حضور در حوزه علمیه نجف و شاگردی در محضر بزرگانی مانند آیات عظام حاج سید محمد کاظم شیرازی، حاج میرزا علی آقا قاضی طباطبایی و شیخ محمد جواد انصاری همدانی، توفیق بزرگی بود که راه طلبه جوان داستان ما را برای رسیدن به قله هموارتر کرد و به‌این‌ترتیب در سن کمتر از 30 سالگی به درجه اجتهاد رسید.

 

آیت الله دستغیب در دوران جوانی

خوابی که علما برای آقاعبدالحسین دیدند

7 سال از آن کوچ اجباری می‌گذشت و عبدالحسین چنان زندگی‌اش را وقف تحصیل علم و معرفت کرده‌بود که به تنها چیزی که فکر نمی‌کرد، ترک حوزه نجف و بازگشت به شیراز بود. اما یک روز که در مجلس درس آقا شیخ محمد کاظم شیرازی نشسته‌بود، استاد گفت: «آقای دستغیب! یکی از علما خواب خوبی برای شما دیده‌است. بهتر است شما به شیراز برگردید.» شاگرد که حالا خود عالم گرانقدری شده‌بود، در برابر استادش پاسخی جز رضا و تسلیم نداشت. سال 1321 با کوله‌باری از دانش و معرفت به زادگاهش برگشت و گذر زمان نشان داد او برای ماموریتی بزرگ انتخاب شده‌است.

تصویر آیت الله دستغیب در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری(موزه «عبرت» فعلی) 

همین که زمزمه قیام روحانی شجاعی از قم در مجالس پیچید، معلوم شد وعده‌ای که آن مرد خدا در نجف داده‌بود، به تحقق نزدیک شده. اینطور بود که آیت‌الله دستغیب فعالیت‌های انقلابی‌اش را همزمان با نهضت امام خمینی(ره) شروع کرد. از این مقطع به بعد، سخنرانی‌های شجاعانه و آگاهی‌بخش آیت‌الله که از کنار خیانت‌های حکومت پهلوی ازجمله برگزاری جشن‌ هنر شیراز به‌سادگی نمی‌گذشت، شهر حافظ و سعدی را به یکی از کانون‌های اثرگذار انقلاب تبدیل کرد. حالا دیگر روحانی محبوب شیرازی‌ها،‌ سوژه دائمی جاسوسان و ماموران سازمان اطلاعات و امنیت رژیم شده‌بود و دستگیری،‌ حبس و تبعیدهای مکرر، سوغات این مهمان‌های ناخوانده برای او بود.

 

یکی از اعتراضات به اتفاقات عجیب و شرم آور جشن هنر شیراز در سال1356

 

موفقیت آیت الله دستغیب در لغو جشن هنر شیراز

جشن هنر که درواقع جشن فساد پهلوی بود و هرسال در شیراز برگزار می‌شد، در سال 1357 قرار بود در فاصله 12شهریور مطابق با شب عید فطر تا 21 شهریور به اجرا درآید. اما از اوایل تابستان آن سال، علمای شیراز با محوریت آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب با توجه به اتفاقات تلخ و شرم آور سال گذشته،‌ به طور علنی بر روی منابر مخالفت خود را با برگزاری جشن هنر شیراز اعلام کردند. این اعتراضات که از خردادماه شروع شده و در نهایت هم به تظاهرات گسترده ماه رمضان و سرکوب خونین معترضان منجر شد، عاقبت رژیم پهلوی را به تسلیم در برابر خواسته‌های مخالفان وادار کرد. به‌این‌ترتیب سازمان جشن و هنر اعلام کرد به علت وقوع حوادث اخیر در شهرهای اصفهان و شیراز، جشن هنر شیراز و دومین جشن فرهنگ مردم اصفهان امسال برگزار نخواهد شد. 

 

قرار است من فدایی مردم باشم

مردم، همیشه برای آیت‌الله در اولویت بودند حتی همان زمان که در میانه میدان مبارزه با رژیم بود و همه تاکید می‌کردند باید مراقب خودش باشد. سال 1341 که محمدرضا پهلوی با رفراندوم لوایح شش‌گانه، آغاز انقلاب سفید را اعلام کرد، روحانی شجاع شیرازی‌ها هم همزمان با امام خمینی(ره) عَلَم مخالفت با این حرکت فریبکارانه را بلند کرد و آنقدر علیه شاه و انقلابش روشنگری کرد که رژیم مجبور شد همزمان با سرکوب قیام 15 خرداد 1342 و دستگیری امام خمینی (ره)، شبانه به دستگیری آیت‌الله دستغیب هم اقدام کند.

موسپیدهای شیراز هنوز آن شبی که ماموران گارد ویژه از تهران برای دستگیری آیت‌الله به شیراز آمدند را فراموش نکرده‌اند. آن شب وقتی مردم از ماجرا خبردار شدند، خودشان را سپر جان روحانی محبوبشان کردند. در آن شلوغی،‌ گروهی ایشان را از داخل خانه به خانه همسایگان انتقال دادند. وقتی تلاش‌های ماموران برای پیدا کردن آیت‌الله به جایی نرسید، از روی خشم به جان مردم افتادند. کتک زدن زنان و کودکان و شکستن در و پنجره خانه مردم کافی نبود که در یک حرکت انتحاری، حدود 500 نفر از دوستداران آیت‌الله را هم دستگیر کردند. این، همان خط قرمز آیت‌الله دستغیب بود. بنابراین پیامی برای فرماندار نظامی وقت شیراز فرستاد و گفت: «اگر به خاطر دست‌یافتن به من، مردم را اینطور اذیت می‌کنید، من حاضرم خودم را معرفی کنم.» آنچه مردم شیراز حاضر بودند خود را فدا کنند تا اتفاق نیفتد، اتفاق افتاد. آیت‌الله دستغیب دستگیر و به تهران منتقل شد. زندانی شدن در زندان عشرت‌آباد تهران و سپس تبعید، پایان این ماجرا بود که البته در سال‌های بعد، باز هم تکرار شد.

آیت الله دستغیب بر منبر مسجد جامع شیراز

تلاش‌های آیت‌الله دستغیب برای خدمت، از همان روزهای بازگشت از نجف،‌ به مردم شیراز اثبات شده‌بود،‌ وقتی که به همت او و با همکاری مردم، مسجد جامع شیراز که بیش از هزارسال قدمت داشت و در اثر بی‌توجهی‌ها به خرابه‌ای تبدیل شده‌بود، بازسازی و به مرکزی برای فعالیت‌های مذهبی و سیاسی تبدیل شد. نوسازی مدرسه علمیه حکیم و تأسیس چند مسجد و مدرسه، از دیگر خدمات ایشان بعد از بازگشت به شیراز بود.

 

وقتی روحانیون، شاه را از سلطنت خلع کردند

ارتباط آیت‌الله دستغیب با امام(ره)،‌ نه‌فقط یک رابطه معنوی و از راه دور، بلکه یک رابطه قوی مراد و مریدی بود تا جایی‌که بعد از تبعید امام به نجف اشرف، آیت‌الله دستغیب بارها پنهانی به عراق سفر کرد و به ملاقات امام رفت. در همین دیدارها بود که ایشان ضمن انتقال اخبار اتفاقات جامعه ایران و روند مبارزات مردم، توصیه‌ها و رهنمودهای امام برای ادامه نهضت را دریافت می‌کرد. شاید همین ارتباط نزدیک با قلب تپنده نهضت هم بود که آیت‌الله را هر روز در راه مبارزه، مصمم‌تر و شجاع‌تر می‌کرد.

آخرین دیدار آیت الله دستغیب با امام خمینی(ره)

 

اوج نقش‌آفرینی شجاعانه آیت‌الله دستغیب در جریان حرکت انقلاب مردم علیه حکومت پهلوی، بعد از درگیری خشونت‌آمیز رمضان سال 56 در شیراز رقم خورد،‌ واقعه‌ای که یک بار دیگر به تبعید ایشان منجر شد. در همین ایام ملتهب بود که از نگاه آیت‌الله،‌ کار محمدرضا پهلوی تمام شد. اینطور بود که آیت‌الله دستغیب به‌اتفاق 4 نفر از روحانیون طی اعلامیه‌ای، محمدرضا شاه را از سلطنت خلع کردند.

 

آیت الله دستغیب در حال ایراد خطبه نماز جمعه

تا وقتی تابع ولی‌فقیه هستی، رأی ملت برقرار است، وگرنه معزولی

همانی شد که آیت‌الله در حکم خلع پهلوی دوم نوشته بود. بالاخره حکومت پهلوی سرنگون شد. نهضت به ثمر رسید و حکومت اسلامی برپا شد، مبارزه آیت‌الله اما تمام نشد. ایشان به‌عنوان نماینده شیراز در مجلس خبرگان انتخاب شد و در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی مشارکت کرد. برای مردم شیراز اما این،‌ کافی نبود. همین که در سال 1358 اولین نماز جمعه تهران برپا شد، مردم شیراز با امضای طوماری برای امام خمینی(ره)، از ایشان خواستند آیت‌الله دستغیب را به‌عنوان امام جمعه شهر شیراز منصوب کنند. امام هم به درخواست شیرازی‌ها لبیک گفتند و در حکمی به دستخط خود، آیت‌الله را به امامت جمعه شیراز منصوب کردند.

آیت‌الله حالا در جایگاه امام جمعه و عضو مجلس خبرگان، خطر جدیدی را حس می‌کرد؛ شکل‌گیری خط نفاق. اینجا هم او در خط مقدم مبارزه قرار گرفت. ریاست جمهوری بنی‌صدر،‌ یکی از مهم‌ترین مواجهه‌ها با این جریان نفاق را پیش روی آیت‌الله دستغیب گذاشت. مخالفت بنی‌صدر با اصول مسلّم اسلامی ازجمله اصل ولایت فقیه باعث شد آیت‌الله در خطبه‌های نماز جمعه ابتدا در لفافه و سپس با صراحت از او انتقاد کرده و به او هشدار دهد. آیت‌الله دستغیب جایی در این باره می‌گوید: «هنگامی که در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی دیدم بنی‌صدر خبیث در رابطه با ولایت فقیه که اساس نظام الهی جمهوری اسلامی است، آن هتاکی‌ها را نمود، بر خود واجب دانستم به دفاع از ولایت فقیه برخیزم و مطالبی را از تریبون مجلس بیان نمایم.»

ایشان در نامه‌ای هم که برای بنی‌صدر نوشت،‌ با او اتمام حجت کرد: «ما که به تو رأی دادیم، برای این بود که تابع ولی‌فقیه باشی. تا زمانی که تابع امام هستی، رأی ملت برقرار است وگرنه عزل هستی، یعنی به خودی خود معزول می‌شوی.»

 

آیت الله دستغیب در کنار آیت الله خامنه ای در حسینیه جماران

این مرد، امتحانش را پس داده؛‌ مقام و قدرت نمی‌خواهد

آیت‌الله دستغیب آن روزی که آن جملات زیبا و محبت‌آمیز را درباره روحانی محبوب آن روزها می‌گفت، انگار سال‌ها بعد را می‌دید، مقطع حساسی که قرار بود انتخاب بزرگی انجام شود. آیت‌الله دستغیب زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای رییس جمهور بودند، درباره ایشان گفته‌بود:‌ «چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ فهمیده‌ام این است که فردی است خدایی. هواپرست نیست. مقام نمی‌خواهد، قدرت نمی‌خواهد به‌دست بگیرد. امتحان خودش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده‌است. در هر پستی که بوده، امتحان خودش را داده‌است. کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه‌ها برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند. این مرد بزرگ، مقامی برای خودش قائل نیست؛ به‌عین مثل رهبر عظیم‌الشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگویید، بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای خامنه‌ای هم این جوری است؛‌ مقام نمی‌خواهد، مقام بر روی او اثر نمی‌گذارد.»

 

می‌خواست میان مردم و مسئولان فاصله‌ای نباشد،‌ منافقان نگذاشتند

گاهی که اطرافیان به آیت‌الله دستغیب می‌گفتند: آقا! بیشتر مواظب خودتان باشید، می‌گفت: «شهادت، افتخار است. مگر شما حسودی‌تان می‌شود که من به مقامی برسم و افتخاری نصیبم شود؟»

و بالاخره نوبت به ایشان هم رسید. روز جمعه 20 آذر 1360 وقتی آیت‌الله به طرف محل اقامه نماز جمعه حرکت می‌کرد،‌ ناگهان درِ خانه‌ای باز شد و خانمی خارج شد و به طرف ایشان آمد. اتفاق تازه و عجیبی نبود چون معمولاً مردم جمعه‌ها در مسیر خانه آیت‌الله تا مصلی می‌آمدند و نامه‌های درخواستشان را به ایشان می‌دادند. در این مواقع،‌ آیت‌الله هم خیلی مراقب بودند پاسدارانی که اطراف ایشان هستند، مانع نزدیک شدن مردم به ایشان نشوند.

تصویر سمت چپ،‌ «گوهر ادب آواز»،‌ عامل انتحاری شهادت آیت الله دستغیب

آن زن که بعدها معلوم شد اسمش «گوهر ادب آواز» است هم از این ویژگی آیت‌الله باخبر بود که با وجود مخالفت پاسدارها که ناشی از نگرانی آنها از تکرار ترورهای نافرجام گذشته بودند، و با اجازه خود آیت‌الله به چشم‌برهم‌زدنی خودش را به ایشان رساند و در یک لحظه، زمین و زمان را به هم دوخت. ساعت 11:25 دقیقه بود که کوچه‌پس‌کوچه‌های اطراف خانه آیت‌الله دستغیب زیر و رو شد. آن دختر 19 ساله که ظاهرش مثل زنان باردار بود، به شکمش مواد منفجره بسته بود و همین که به آیت‌الله نزدیک شد، ضامن را کشید و بدن خودش هم قطعه قطعه شد. او که از اعضای گروهک منافقین بود، با این حرکت انتحاری، یکی از مردان بزرگ روزگار را از ایران و ایرانیان گرفت.

داستان‌های غریب زندگی شهید آیت‌الله دستغیب اما با شهادتش تمام نشد. می‌گویند وقتی کفن ایشان را آوردند، دیدند کیسه کوچکی همراه آن است. هیچ‌کس از اعضای خانواده نمی‌دانست ماجرای آن کیسه چیست. یک هفته بعد از مراسم خاکسپاری، چندین نفر خواب مشترک عجیبی دیدند. آن‌ها خواب دیدند آیت‌الله می‌گوید: «تکه گوشت‌های من لابه‌لای دیوارها و پشت بام‌ها و بر سر درخت‌های خانه‌های مجاور باقیمانده است. آن‌ها را به من ملحق کنید!» بررسی‌ها نشان داد آن خواب‌ها،‌ رویای صادقه بوده. تکه گوشت‌ها را که جمع کردند، از خانواده آیت‌الله کیسه‌ای برای جا دادن آنها درخواست کردند. اینجا بود که خانواده به یاد آن کیسه‌ای که همراه کفن بود،‌ افتادند. معلوم شد آیت‌الله دستغیب از قبل آن کیسه را جزئی از کفن خود به حساب آورده و آماده کرده‌بود. انگار به ایشان الهام شده‌بود قرار است بدنشان ارباً اربا شود و برای جمع‌آوری تکه‌های باقیمانده از پیکرشان کیسه جداگانه لازم است...

 

نمونه ای از گزارش های متعدد ماموران ساواک از فعالیت های ضدحکومتی آیت الله دستغیب

*ماموران ساواک که دائماً فعالیت‌های آیت‌الله دستغیب را زیر نظر داشتند، گزارش‌های متعددی از سخنرانی‌های ایشان به مرکز ارسال می‌کردند، گزارش‌هایی که در موارد بسیاری، منجر به دستگیری، زندان و تبعید ایشان شد. در این مجال، به چند مورد از این گزارش‌ها اشاره می‌کنیم که موضوع برخی از آنها، به بعضی جریانات امروز تنه می‌زند.

انگار هرکس خائن‌تر است، مقامش بیشتر است!

19 آذر 1347 - گزارش «خیلی محرمانه»

آیت‌الله دستغیب در سخنرانی روز 14 آذر در مسجد جامع شیراز اظهار داشت: «هر فردی در هر لباسی که هست، باید دارای علم و عمل خوب باشد. امروز هرکس خائن‌تر است، مقامش بیشتر است. اگر کسی مقام را با علم و عمل خوب بخواهد، هیچ‌وقت خائن نمی‌شود...»

وی سپس پیرامون گرانی زمین‌های خیابان قصرالدشت صحبت کرد و گفت: «با این پول‌هایی که به زور از مردم گرفته‌شده‌است، نمی‌شود در بهشت خانه و زمین خرید. در آن دنیا با مقام و ریاست، کاری از پیش برده نمی‌شود.»

 

به همه ثابت کردید که مسلمانان، آتش‌زن و اخلالگر نیستند

30 آذر 1357 – گزارش «خیلی محرمانه»

نامبرده بعد از نماز مغرب و عشاء به منبر رفت و اظهار داشت: «من از راهپیمایی شما در روز تاسوعا و عاشورا سپاسگزارم زیرا به همه ثابت کردید که مسلمانان، آتش‌زن و اخلالگر نیستند. و دیدید دو روز چون دخالتی نشد، اتفاقی هم رخ نداد ولی از آن به بعد در سراسر ایران کشته‌هایی داشتیم ازجمله در قریه سعدی شهر خودمان که عده‌ای از جوانان ما توسط آنها کشته شدند. و دیدید که در مراسم حمل جنازه چه کار کردند. به روی ما آتش مسلسل گرفتند. دیگر کاری نبود که نکردند. حرمت کجا را نگه‌داشتند؟ به حرم امام رضا(ع) حمله‌ور شدند و به بیمارستان و دکتر که در تمام دنیا مورد احترام هستند، حمله نمودند. همچنین به دانشگاه‌ها و روحانیون و طلبه‌های علوم دینی تیراندازی کردند. مردم! شما فراموش نکنید که دشمن در کمین است که این نهضت را به هم بزند و به هر کاری که شده، دست می‌زند. شما باید هوشیار باشید که با دسیسه، شما مسلمانان را با غیرمسلمان روبه‌رو قرار ندهند و درگیر نشوید.»

 

می‌گویند اسلام دین گریه‌وزاری است، زهی سعادت که برای حسین (ع) گریه می‌کنیم

3 خرداد 1345

روز گذشته، مراقب مجلس سوگواری در مسجد جامع بودم. سید عبدالحسین دستغیب وقتی بعد از مجلس روضه‌خوانی به منبر رفت و پس از خواندن خطبه پیرامون خشم و غضب و اتهام و افترا، گفت:‌ «هیچ‌کس از طعن و افترا در امان نبوده. کلیه انبیا و ائمه اطهار(ع) مورد طعن و افترا قرار گرفتند. مگر به ما آخوندها نمی‌گویند مرتجع و کهنه‌پرست؟ مگر در روزنامه‌ها ننوشتند دین اسلام، دین گریه و زاری است؟ زهی سعادت که ما برای حسین(ع) گریه می‌کنیم و ضمن گریه، با خدای خود راز و نیاز می‌کنیم. ولی شما مجالس رقص و قمار و میخوارگی تشکیل می‌دهید. چند روز پیش یک نفر به من گفت که در مجله بانوان نوشته‌اند: ساره که عیال حضرت ابراهیم بود، دختر خود حضرت ابراهیم بوده! آیا مقامی هست که از این یاوه‌گویی‌ها و اتهامات بی‌مورد به پیغمبران جلوگیری نماید؟...»

 

انتهای پیام/






تاریخ : پنج شنبه 98/9/21 | 5:59 صبح | نویسنده : معلم | نظرات ()

 

http://8upload.ir/uploads/f895891601.jpg

یکی از دانش آموزان سر کلاس دور از چشم معلم با پرت کردن کاغذ لوله شده به آزار یکی از هم کلاسی های خود پرداخت . هم کلاسی اش هم کاغذ ها را جمع کرد و به معلم نشان داد . اما معلم نظرش این بود که هم را ببخشند که دانش آموز مربوطه هم به بهانه خوردن آب این موضوع را به رئیس مدرسه اطلاع داد و در نتیجه کار به دفتر کشید و ...

 

f895891601.jpg






تاریخ : سه شنبه 98/9/19 | 11:46 عصر | نویسنده : معلم | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.